ادب از که آموختی؟ از خداداد عزیزی!

ادب از که آموختی؟ از خداداد عزیزی! به گزارش ال مور، همین چند وقت پیش بود که انتشار قاچاقی فیلم شخصیِ بازیکن تیم فوتبال ملوان بندرانزلی سبب شد مجریِ تازه کار و کم تخصص یک برنامه تلویزیونی آنرا «زشت» و مصداق «بی حیایی» معرفی نماید و بگوید آنقدر بد است که حتی نمی تواند پیرامونش حرف بزند. حالا در فاصله کوتاهی از این اظهارنظر، فحش های رکیکِ خداداد عزیزی به نحوی واضح از آنتن زنده پخش می شود که بیننده لحظه ای فکر می کند شاید اشتباهی شنیده، اما با تکرار این اتفاق و شنیدن فحشِ بعدی متوجه می شود اشتباه نکرده و به همراه خانواده آن هم پای تلویزیون، فحش هایی رکیک را به سلیس ترین شکل ممکن شنیده است.


به گزارش ال مور به نقل از ایسنا، حاشیه ای که بعد از حضور خداداد عزیزی در یک برنامه زنده تلویزیونی به وجود آمد، فقط یک بحث ورزشی نبود. وی در میانه گفت و گوی رسمی الفاظ رکیکی به کار برد که واکنش های گسترده ای ایجاد کرد و بحثی قدیمی را زنده کرد؛ این که چرا زبان تند و فحش این قدر آسان وارد گفتار برخی شده است که حتی روی آنتن زنده هم آنرا تکرار می کنند. فحاشی آن هم از جانب کسی که بارها میهمان برنامه های زنده بوده و به خوبی قواعد آنتن را می شناسد، بهانه ای شد برای پرداختنِ باردیگر به موضوعی که دیگر نمی توان آنرا لغزش زبانی یک فرد دانست چون که به نظر می آید مسئله یک مشکل گسترده و فرهنگی است.

عادی انگاری فحاشی


در سالهای اخیر، نوعی نرمال سازی فحش دادن در فضاهای عمومی شکل گرفته است؛ بخصوص شبکه های اجتماعی که سرعت انتشار و رقابت بر سر دیده شدن، رفتار و کلام آدم ها را تغییر داده به این شرایط دامن زده است. در این فضا مرز بین صمیمیت و بی تربیتی کم کم محو شده و برخی این دو را یکی حساب می کنند. همین عدم تمایز سبب شده فحش دادن به سبک صحبت بخشی از جامعه تبدیل گردد. آن چیزی که زمانی زشت تلقی می شد حالا برای عده ای نشانه رک گویی و صراحت است. روندی که دامنه دار شدن آن نشان داده است فحش دادن حتی در بین برخی کودکان نیز امری عادی شده است.
اتفاقی که خداداد عزیزی رقم زد از همین زاویه قابل بررسی است. بخشی از جامعه در شرایطی قرار گرفته که مانند این بازیکنِ قدیمی فوتبال به کار بردن کلمات تند و بی پرده برایش راحت شده و این عادت، از فضای خصوصی و مجازی، آهسته آهسته وارد فضاهای رسمی هم شده است. در چنین شرایطی که مرز میان ادب و بی تربیتی تا این حد کمرنگ شده، میهمان برنامه تلویزیونی که باید قواعد پخش زنده را بداند، همان لحن روزمره اش را تکرار می کند آن هم به نحوی که انگار نه انگار در مقابل دیدگان میلیونها نفر قرار دارد و از آن عجیب تر این که مجری برنامه به جز این که به او یادآوری کند «صدایش باز است» هیچ کار دیگری نمی نماید. گویی این اتفاق و بیان کلمات رکیک چندان هم برای کسانیکه از نزدیک شاهد واقعه هستند، عجیب نیست؛ روندی که نشان از عادی انگار فحاشی است.

قربانش بروم اشتباه فحش می دهد!


به نظر می آید اولین ریشه این تغییر را باید در عادی شدن فحش دادن در فضای مجازی دید؛ همان جایی که چندنفر به اسم طنز و بامزگی هرچه از دهانشان درمی آید می گویند و به جای آنکه از این کار نهی شوند، دنبال کنندگان بیشتری جذب می کنند. این رفتار کم کم از فضای مجازی به رفتار روزمره منتقل می شود تا جایی که مادر یا پدری وقتی می بیند کودکش در مدرسه حرف رکیکی یاد گرفته اما نمی تواند آنرا به درستی بیان کند ذوق زده شده، می خندد، دوربین را روشن می کند و از این صحنه فیلم می گیرد و با دنبال کنندگانش به اشتراک می گذارد. ویدیویی که به سرعت دست به دست می شود و بیشتر واکنش ها هم خندیدن به لحن کودک یا قربان صدقه رفتن برای تلفظ اشتباه آن فحش رکیک است!

شهرت بواسطه فحاشی


بخش مهمی از ماجرا به بحران الگوی رفتاری در شبکه های اجتماعی برمی گردد. امروزه خیلی از بلاگرها و تولیدکنندگان محتوا، با بهره گیری از همین سبک بیان به شهرت می رسند. واقعیت اینست که شبکه های اجتماعی چه بخواهیم و چه نخواهیم الگو می سازند. وقتی بخشی از بلاگرها با لحن تند و کلمات تحقیرآمیز، مخاطب جذب می کنند، این پیام ناگفته به جامعه ارسال می شود که فالوئر گرفتن با فحاشی امکان دارد. البته این بخش از ماجرا محدود به بلاگرها نیست و نمی توان همه ی مسئولیت را بر دوش چند چهره مجازی گذاشت، آن هم زمانی که یکی از مشهورترین چهره های فوتبال ایران بی پروا روی آنتن زنده فحش می دهد. اما بالاخره نقش برخی «بلاگرهای فحش» نیز در نرمال سازی این سبک از بیان قابل انکار نیست و بخشی از مخاطبان همان الگوی رفتاری و گفتاری را وارد زندگی عادی می کنند.

چقدر فحش بدم بخندی؟!


از سوی دیگر، تغییر کارکرد طنز نیز در این روند موثر بوده است. طنز ایرانی همیشه بر ظرافت، کنایه و ایهام استوار بود؛ حتی در انتقادهای تند هم فاصله ای حفظ می شد. اما امروز طنزهای پرمخاطب در رسانه های اجتماعی، بیشتر بر کلمه های زشت و فحاشی بنا شده اند. خنده ای که از شنیدن یک فحش به وجود می آید، ساده تر و فوری تر است. همین سادگی سبب شده فحش تبدیل به ابزار خنده گرفتن از مخاطب شود.
یکی دیگر از ابعاد مهم موضوع نیز کم شدن شرم عمومی از بی تربیتی است. در گذشته، حتی اگر کسی در محاوره شخصی، زبان تندی داشت و فحش می داد، در جمع های رسمی مراقب بود که هر حرفی را نزند، اما امروز این مراقبت کمتر شده چون فرد احساس می کند جامعه هم این مورد را جدی نمی گیرد. وقتی فحش دادن با شوخی و ویدئوهای پی در پی در شبکه های اجتماعی به شکلی سرگرمی تبدیل می شود، فشار اجتماعی برای رعایت ادب هم کمتر می شود.

آنتن زنده را با لایو اینستاگرام اشتباه می گیرند


دلیل دیگری که میتوان برای اتفاق روی داده روی آنتن زنده در نظر گرفت، پایین آمدن وزن و اعتبار رسانه رسمی است. تلویزیون و حتی برنامه های زنده، دیگر آن جایگاه قدیمی را برای مردم ندارند؛ امروز برای خیلی ها، برنامه زنده تلویزیون تفاوت زیادی با یک لایو اینستاگرامی یا یک گفت و گوی معمولی اینترنتی ندارد. وقتی مخاطب چنین احساسی دارد، میهمان برنامه هم فضای استودیو را جدی تر از یک گفت و گوی روزمره با دوستان خودش نمی بیند. احساس نمی کند لازم است روی تک تک کلماتش حساس باشد یا لحنش را کنترل کند. وقتی هم مرز بین یک گفت و گوی رسمی و یک گفت و گوی کاملا دوستانه کمرنگ شود، وقوع چنین اتفاقاتی دیگر عجیب به نظر نمی رسد.

وقتی فحش به «ژست» تبدیل می شود


با کنار هم گذاشتن این علائم، تصویر بزرگ تری دیده می شود؛ فحش دادن آسان شده چون الگوهای رفتاری تغییر کرده و فحش حتی جای شوخ طبعی را گرفته است. مسئله مهم اما، تأثیر بر نسل نوجوان است؛ نسلی که بخش بزرگی از الگوهایش را از فضای مجازی یا قدیمی های فوتبال می گیرد. برای نوجوانی که می بیند آدم های محبوبش در جمع فحش می دهند و کسی هم خم به ابرو نمی آورد و حتی برخی استقبال هم می کنند، گفتگو با چاشنی فحش، یک ژست شمرده می شود. وقتی چهره های پرفالوئر از همین زبان استفاده می نمایند، این رفتار مشروعیت پیدا می کند. نتیجه اش پیدایش یک نسل است که میان صمیمیت، رک گویی و توهین مرزی نمی بیند. این فقط یک مسئله اخلاقی نیست؛ مسئله ای فرهنگی و اجتماعی است چون زبان، پایه ارتباط و رفتار جمعی است.
فحاشی خداداد عزیزی فقط یک اتفاق زنده تلویزیونی نبود. این اتفاق دریچه ای را به سمت روندی باز کرد که مدت هاست وجود دارد؛ روندی که اگر در موردش صحبت نکنیم، اوضاع بدتر می شود. این نوشتار کوشش کرد نشان دهد چرا فحش دادن برای بخشی از جامعه آسان شده و چرا این اتفاق دیگر منحصر به جمع های کوچک نیست و به فضاهای رسمی هم سرایت کرده. مسئله فقط فحاشی در یک برنامه نیست؛ مسئله تغییری است که آهسته آهسته فحاشی را عادی جلوه می دهد و زمانی که ادب در صحبت های روزمره کمرنگ شود، گفتگو هم بی اثر شده و همه چیز به فحاشی ختم می شود.

به طور خلاصه ویدیویی که به سرعت دست به دست می شود و بیشتر واکنش ها هم خندیدن به لحن کودک یا قربان صدقه رفتن برای تلفظ اشتباه آن فحش رکیک است! از طرف دیگر، تغییر کارکرد طنز هم در این روند موثر بوده است. خنده ای که از شنیدن یک فحش به وجود می آید، ساده تر و فوری تر است.

منبع:

1404/09/17
10:33:38
0.0 / 5
17
تگهای خبر: اینترنت , تولید , جامعه , دوربین
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران عزیز ال مور در مورد این پست
نظر شما در مورد این مطلب ال مور
نام:
ایمیل:
نظر شما:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۵

ال مور Almor

Almor
almor.ir - حقوق سایت ال مور محفوظ و متعلق به مالک ال مور است

ال مور

فشن و کالاهای لوکس - ال مور با برندهای معتبر همراه شما در دنیای لاکچری و فشن است