چالش تبلیغات با افترا بازیگر معروف

چالش تبلیغات با افترا بازیگر معروف به گزارش ال مور، داستان اخیر بهتان اخلاقی به یکی از بازیگران مشهور، بار دیگر توجه ها را به سازوکار همکاری برندها با چهره های مشهور جلب کرد؛ همکاری هایی که ضوابط آن در موارد بروز چالش هایی مشابه مورد اخیر چندان مشخص نیست؛ به گونه ای که تنها گزینه پیش روی یک برند، سکوت یا حذف تدریجی تصاویر سفیر خود است؛ تصاویری در حجم انبوه که رفته رفته می توانست به یکی از اِلِمان های شهری تبدیل گردد.


به گزارش ال مور به نقل از ایسنا، در دنیای امروز، بازیگران مشهور فقط در قاب سینما زندگی نمی کنند؛ آنها به واسطه‌ی شهرت، حتی اگر بر پرده سینما نباشند، بر بیلبوردها و اتوبوس های شهری و در تبلیغات تلویزیونی حضور دارند و گاه آنقدر تصویرشان در سطح شهر تکرار می شود که نبودشان هم دیده می شود. در چنین شرایطی، «سفیر برند» بودن شغل دوم بیشتر سلبریتی ها است و هر رفتار فردی آنها می تواند به سرعت بر مسایل تجاری یک برند هم اثرگذار باشد.
در سالهای اخیر، استفاده از چهره های مطرح به عنوان سفیر برند در ایران افزایش قابل ملاحظه ای داشته است. شرکت ها با هدف جلب اعتماد و افزایش فروش، سراغ اشخاصی می روند که چهره ای آشنا دارند و به واسطه‌ی حضور در سینما و شبکه نمایش خانگی و یا ورزش برای عموم مردم شناخته شده اند. اما این کار، به همان اندازه که سودآور است، ریسک های خاص خویش را دارد؛ چونکه شهرتی که مقرر است سرمایه‌ی برند باشد، ممکنست ناگهان به نقطه ضعف آن تبدیل گردد.
در ماجرای اخیر افترا اخلاقی به یک بازیگر مشهور که تصویرش روی بیلبوردها و در تبلیغات تلویزیونی دیده می شود، واکنش افکار عمومی فراتر از شخص بازیگر بود و تا برندهایی که با او همکاری تبلیغاتی داشتند ادامه یافت و عملا برند را در موقعیت پاسخ گویی اخلاقی قرار داد، هرچند آنها سیاست سکوت را در پیش گرفتند. این واکنش ها نشان داد که چالش های چهره هایی که سفیر برند می شوند، یک مبحث صرفاً فردی نیست؛ بلکه در نهایت آزمونی برای سنجش اعتماد عمومی به برندهاست و حتی می تواند فروش و حاشیه سود را بشکل محسوسی کم کند.

سکوت به جای مدیریت ریسک شهرت

در خیلی از کشورها، همکاری میان برند و چهره های شناخته شده بر پایه قراردادهای دقیق و بندهای اخلاقی تنظیم می شود. وجود «بند اخلاقی» به برند این اختیار را می دهد که در صورت بروز رفتار یا اتهامی خلاف ارزش های اجتماعی، همکاری را تعلیق کند یا پایان دهد. این بند بخشی از مدیریت ریسک شهرت است. در ایران اما چنین سازوکار حرفه ای تقریبا وجود ندارد. اغلب همکاری ها بر مبنای میزان شهرت فرد شکل می گیرد، نه ارزیابی اعتبار فرد و نتیجه این می شود که در زمان بروز چالش، واکنش برندها یا سکوت کامل است – مانند مورد اخیر – یا بیانیه هایی شتاب زده منتشر می کنند که پشتوانه کارشناسی و شفافیت لازم را ندارد. فقدان شیوه نامه های روشن سبب می شود برندها در لحظه‌ی بحران، از نظر پاسخ به افکار عمومی گرفتار سردرگمی شوند.
از طرفی، نبود چارچوب مشخص برای مسئولیت اجتماعی برند در سطح سیاست گذاری، بر این بلاتکلیفی دامن زده است. برندها می دانند باید دیده شوند، اما نمی دانند در موقعیت های حساس چطور و تا کجا باید واکنش نشان دهند. این خلأ سبب شده مدیریت شرایطی مشابه آن چه در رابطه با این بازیگر مشهور رخ داد، نه یک واکنش پیش بینی شده بلکه یا رفتاری فوری و یا سکوت و بی عملی باشد.
نقش فضای مجازی در این بین تعیین کننده است. رسانه های اجتماعی حالا به مرجع اصلی مطالبه گری اخلاقی تبدیل گشته اند و کاربران از برندها می خواهند نسبت به رفتار سفیران خود موضع بگیرند. در عین حال، در بیشتر موارد، پاسخ رسمی داده نمی شود و برندها ترجیح می دهند در سکوت، تصاویر و ویدئو های سفیر خویش را حذف کنند؛ اقدامی که به جای بازسازی اعتماد از دست رفته بیشتر سبب رانده شدن مخاطب می شود.
برندهایی که صرفا بر مبنای میزان معروف بودن سراغ چهره ها می روند، در واقع شهرت را جایگزین اعتبار می کنند و وقتی اعتبار بواسطه اتهامی که هنوز اثبات نشده فرومی ریزد، چیزی برای دفاع باقی نمی ماند.
مساله اینست که رابطه‌ی میان برند و چهره هنوز به شکل حرفه ای تعریف نشده است؛ نه ارزیابی دقیقی از ریسک وجود دارد و نه گروهی که واکنش برند را در لحظه بحران مدیریت کند. پس نتیجه همان می شود که در ایام اخیر دیدیم؛ سکوت، حذف بی سروصدا و از دست رفتن اعتماد مخاطب.

فرهنگ و هنر هم از گزند در امان نیست

البته دامنه‌ی این وضعیت فقط به تبلیغات تجاری محدود نمی گردد. بازیگری که بواسطه افترا اخلاقی در مرکز توجه قرار گرفته، همزمان در فیلمی روی پرده هم حضور دارد و تصویر وی در پوسترها و تیزرهای رسمی اکران دیده می شود. در چنین شرایطی، تبلیغات سینمایی هم عملا با چالش برندها روبه روست؛ وابستگی به چهره ای که هم عامل جذب مخاطب است و هم منشأ حساسیت تلقی می شود.
تبلیغات اکران این فیلم، نمونه‌ی روشنی از درهم تنیدگی اقتصاد فرهنگ با نظام تبلیغات است؛ جایی که چهره بازیگر فقط نشان دهنده بار هنری اثر نیست و بخشی از سرمایه تبلیغاتی آن شمرده می شود. وقتی چهره ای در مرکز بحران قرار می گیرد، همه چیز از انتخاب پوستر تا نحوه‌ی پخش تیزر در معرض قضاوت عمومی قرار می گیرد.
در چنین موقعیتی، مساله دیگر صرفا تبلیغ یک اثر سینمایی نیست، بلکه حفظ اعتبار کل شبکه ای است که پیرامون یک چهره شکل گرفته؛ شبکه ای که از برندهای تجاری تا سینما را در بر می گیرد. این تجربه نشان میدهد بحران سفیر برند، فقط مسئله‌ی بازاریابی یک فروشگاه لوازم خانگی نیست، بلکه نقطه‌ی تماس میان فرهنگ، تجارت و اعتماد عمومی مخاطب است.



منبع:

1404/08/05
09:31:13
0.0 / 5
6
تگهای خبر: برند , تبلیغات , تجارت , زندگی
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران عزیز ال مور در مورد این پست
نظر شما در مورد این مطلب ال مور
نام:
ایمیل:
نظر شما:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۱

ال مور Almor

Almor
almor.ir - حقوق سایت ال مور محفوظ و متعلق به مالک ال مور است

ال مور

فشن و کالاهای لوکس - ال مور با برندهای معتبر همراه شما در دنیای لاکچری و فشن است