برگی از دفتر خاطرات
مگر شما خبرنگاری
ال مور: یزد - جلسه شورای برنامه ریزی به اتمام رسید و مسئولان، سالن استانداری را ترك كردند، ضبط خبرنگاری، قلم و كاغذ را برداشتم و همراه حضار سالن را ترك كردم.
مدیركل ثبت احوال كه به خبرنگار گریزی مشهور و با هیچ خبرنگاری مصاحبه نكرده بود، شانه به شانه ام شد، سلام و احوالپرسی كردم و از او پرسیدم: حاج آقا در آخرین آمارثبت احوال كشور نرخ طلاق و ازدواج به این صورت عنوان شده.... و برخی از رسانه ها مدعی اند، نرخ ازدواج در استان ما كمتر از متوسط كشور و نرخ طلاق بیشتر از آن است؟
مدیركل نگاهی به من كرد و اظهار داشت: «نه اینجوری كه می گن نیست در استان ما نرخ طلاق یك درصد كمتر از متوسط كشور و نرخ ازدواج حدودا معادل متوسط كشورهست».
همینطور كه از پله ها پایین می آمدیم، مدیركل توضیح می داد و من به صحبت های وی گوش می كردم، وقتی به اداره رسیدم اولین مصباحه یك مدیر خبرنگارگریز را تنظیم و منتشر كردم، نشریات كه خبر مصاحبه این مسوول غافلگیرشان كرده بود، این خبر را در صفحات اول استفاده كردند.
روز بعد مدیر خبرگزاری گفت از ثبت احوال تماس گرفتن و به خاطر خبری كه شما كار كردید قصد شكایت دارند، مدیركل مدعی شده كه با هیچ خبرنگاری مصاحبه نكرده و این مطالب بدون مصاحبه انتشار یافته، پس از من پرسید مگر شما با مدیركل ثبت احوال مصاحبه نكردی، جواب دادم بله همه اینها رو خودش گفت.
مشغول صحبت بودیم كه روابط عمومی ثبت احوال زنگ زد، پس از سلام و علیك خشك و رسمی، پرسید: شما كی با آقای مدیركل مصاحبه كردید، گفتم: پس از جلسه شورای برنامه ریزی روز شنبه، جواب داد: مدیركل گفته كه با هیچ خبرنگاری مصاحبه نكرده، یادم افتاد كه در انتها جلسه ضبط خبرنگاری را خاموش نكرده بودم و حین برگشت به اداره آن را خاموش كردم، احتمال دادم صحبت های مدیركل را ضبط كرده باشه به مسوول روابط عمومی گفتم من چند دقیقه دیگه با شما تماس می گیرم.
فایل صوتی جلسه استانداری را چك كردم و خوشبختانه صحبت های مدیركل با كیفیت خوب ضبط شده بود، به روابط عمومی زنگ زدم و بخشی از صحبت های مدیركل را براشون پخش كردم.
مدیر روابط عمومی به مدیركل گفته بود شما كه مصاحبه كردید، صدای ضبط شده شما را دارن، دیگه چرا می خواید شكایت كنید؟ بازهم مدیركل سماجت كرده بود كه من با هیچ خبرنگاری مصاحبه نكردم، برای رفع سوء تفاهم به ثبت احوال دعوت و وقتی وارد اتاق شدم، مدیركل با تعجب به من نگاه كرد و پرسید مگر شما خبرنگاری؟ گفتم بله! چطور مگه؟
خندید و اظهار داشت: من فكر كردم شما از مسئولان هستید و درباره مبحث ازدواج و طلاق با هم صحبت كردیم، اگر می دونستم خبرنگار هستید، جواب سلام شما رو هم نمی دادم، حدود یك ساعت با مدیركل صحبت كردم و مشخص شد یكبار، خبرنگاری آمارهای ازدواج و طلاق، مهاجرت، زاد و ولد و مرگ و میر را با هم قاطی و خبری اشتباه تنظیم كرده بود و انتشار این خبر مدیر را دچار دردسر ساخته بود.
از مدیركل پرسیدم: خبر من اشكالی داشت كه شما می خواستید شكایت كنید؟ گفت نه خبر خوب تنظیم شده بود اما من فكر نمی كردم شما خبرنگار باشی.
بعد از این اتفاق و رفع سوء تفاهم، تغییرات آمار حیاتی ثبت احوال به صورت منظم به اطلاع رسانه ها می رسید و مدیر خبرنگارگریز به مدیری خبرنگارپذیر تبدیل شد.
برگی از دفتر خاطرات خبرنگاری كاظم شاملو
6014/
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب