پیکر آروین بدرقه شد هنرمندی که عاشق و آشفته بود
به گزارش ال مور، آئین تشییع پیکر داود احمدی مونس معروف به آروین بامداد امروز ۱۴ اسفند با حضور هنرمندان و همکارانش برگزار گردید.
به گزارش ال مور به نقل از مهر، مراسم خاکسپاری پیکر داود احمدی مونس ملقب به «آروین» بامداد سه شنبه ۱۴ اسفند در مقابل خانه هنرمندان ایران اجرا شد. در این مراسم، نادره رضایی معاون هنری وزیر فرهنگ، رضا کیانیان، سیف الله صمدیان، سینا جعفریه، بهرام عظیمی، جواد علیزاده، سید احمد محیط طباطبایی، علی مغازه ای، امیرعباس تبریزی، کوروش ادیم، محمد صیاد، محمدعلی بنی اسدی و تعدادی از هنرمندان حضور داشتند. زمانه با «آروین» سر سازگاری نداشت هادی حیدری هنرمند طراح و کاریکاتوریست که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در توضیحاتی در رابطه با خصوصیت های هنری و شخصیتی «آروین» سخن گفت. وی بیان نمود: زمانه با «آروین» سر سازگاری نداشت و شرایط کاری و زندگی او را گرفتار تلاطم کرد. برایم دشوار است که آن جان شیفته اینک در چهل و یک سالگی جهان را ترک کرده است. او سمبل نسلی است که برای رسیدن به آرزوهایشان جنگیدند و ماندند اما طوفان تلاطم ها در طلایی ترین سن، سبب شد او به انزوا کشیده شود. «آروین» عاشق ایران بود. وقتی آخرین پست وی در صفحه شخصی اش را می خوانم، قلبم مچاله می شود.
جواد علیزاده هنرمند پیشکسوت طراح و کاریکاتوریست هم در این مراسم اظهار داشت: من از هادی حیدری بابت کمک در زمان حیات و ممات به هنرمندان کاریکاتوریست و کارتونیست بسیار تشکر می کنم و خیالم راحت است که پس از مرگ جنازه ام روی دست نمی ماند. یاد نخستین و آخرین دیدارم با «آروین» افتادم؛ سال ۷۵ بود که نخستین کارش را با پست برایم فرستاده بود و سوژه و سبک کاری اش خاص بود. در آخرین دیدارم هم در بیمارستان او را دیدم که همه به شکلی می دانستیم دکترها قطع امید کردند اما امید داشتیم که دوام بیاورد چون ما کاریکاتوریست ها به همین امید زنده ایم ولی متاسفانه نشد. هنرمندی که تحت الشعاع کسی نبود وی بیان نمود: طنزپردازان باید مخاطبانش را به خنده بیاورند. وقتی یک طناز از دنیا می رود معلوم نیست باید خندید یا گریه کرد. «آروین» هنرمندی عاشق و آشفته بود، با وجود این، سختی زندگی اش سوژه هایی جذاب را سبب می شد که در کارش دیده می شد و از این جهت او میراثی گران قدری به جا گذاشت. گرافیک خطوطش گیرا بود و سبک خاصی داشت و تحت الشعاع کسی نبود. او بی همتا بود، چونکه عاشق و شیفته کاریکاتور بود. افسوس که او را از دست دادیم، به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم. اردشیر رستمی شاعر و طنزپرداز هم از حضار خواست برای خاطره خوب «آروین» کف بزنند و از زمان آشنایی اش با آروین گفت. وی با اشاره به ضربه های سنگین روزگار به او همچون مواد مخدر، بیان نمود: «آروین» با محبت ما، زورش به این همه مشکلات نرسید اما هیچ وقت تسلیم نشد و در روزگاری زندگی کرد که جاودانگی به دست آورد. امیرعباس تبریزی هم کلاسی زمان هنرستان و حسن کریم زاده دیگر دوست وی هم در این مراسم سخنانی کوتاه بیان نمودند. در ادامه حسن کریم زاده بیان نمود: «آروین» اگر تن تو با ما نماند یادت استوار خواهد ماند، اما حقت مرگ نبود؛ تویی که لبخند را شایسته صورت دوستانت می دانستی. اگر این تویی که سر گذرگاه الست شوخ طبعی ات هم گل می کند.
«آروین» یک کاریکاتوریست در مقام وجدان آگاه روزگار ما بود سیداحمد محیط طباطبایی که در ایام آخر «آروین» بسیار با او همدم بود، هم اظهار داشت: دوستانش، آروین احمدی مونس را خوب می شناسند اما ما بهتر از هر رابطه فامیلی با هم ارتباط داشتیم. هستند هنرمندانی که عمری کوتاه دارند اما تا ابد فرهنگ و هنر کشور مدیون آنهاست که وی هم در این زمره و بسیار موثر بود. چون همیشه مستقل و خوب بود، «آروین» مورد نقد و انتقاد واقع می شد پس نشان میدهد که کارش اثرگذار بوده است. کاریکاتوریست جامعه را به قدری دقیق می بیند که نقصها و نقاط قوت را برجسته می کند. «آروین» یک کاریکاتوریست در مقام وجدان آگاه در روزگار ما بود و صحبت هایش که در کارش نمود داشت، انسان را به فکر و تامل وا می داشت و دوستی اش بر پایه دوستی و رفاقت بود چیزی که مهم ترین جزء زندگی را تشکیل می دهد. وی اظهار داشت: او با وجود سن کم بسیار بزرگ بود و شاید عدم تحمل شرایط سبب شد جسمش تاب شرایط سخت را نیاورد و امیدوارم این مرگ هم ما را آگاه از وضعیت چنین اشخاصی کند. رضا کیانیان هم که در این مراسم حضور داشت، پس از آن که پیکر «آروین» روی دست دوستانش مقابل پله های ورودی خانه هنرمندان ایران رسید، در سخنانی اظهار داشت: من «آروین» را از نزدیک نمی شناختم ولی کارهای او را پیگیری می کردم و از فقدان او شوکه شدم و آمدم. وی ادامه داد: هر روز می بینیم که مرگ چیز پیچیده و عجیبی نیست و نزدیک است؛ همه روزی می رویم. هر روز که شخصی می رود، چند روز عارف مسلک می شویم و پس از چند روز به حال عادی برمی گردیم. مقایسه آروین با اردشیر محصص کیانیان بیان نمود: کاریکاتور هم همینطور است یعنی می خنداند، ما می خندیم ولی به تلخی ها می خندیم. من همیشه کاریکاتور را دوست داشتم و شاید اگر مسیر دیگری می رفتم، کاریکاتوریست می شدم ولی دست تقدیر من را در این راه قرار داد. وقتی کارهای «آروین» را می دیدم فکر می کردم اگر او می ماند و بیشتر کار می کرد، یک اردشیر محصص دیگر به وجود می آید. سیف الله صمدیان هم اظهار داشت: اینروزها به یک جمع بندی هفتاد دهه ای از چیزهایی که دیده و شنیده ام رسیدم؛ انسان از نخستین دم ۲ مورد یعنی تنهایی و مرگ را به ارث دارد. تنهایی اینروزها را دورتر، نزدیک تر و بی رحمانه تر از تمام چیز حس می نماییم. فضای مجازی که ظاهراً مقرر است ما را کنار هم بیاورد اما دورتر کرده است! مرگ که قرار بود گوشه ای بایستد و زمانش که رسید سراغ ما بیاید و ما سراغ آن برویم اینروزها وحشتناک تر و بی رحم تر شده است. تنها حسرتم اینست که روزهای آخر «آروین» را ندیدم و او را نبوسیدم. در انتها مراسم، نماینده خانواده داود احمدی مونس کمی سخن گفت و سپس پیکر او برای تدفین در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) بدرقه شد.
منبع: ال مور
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران عزیز ال مور در مورد این پست
نظر شما در مورد این مطلب ال مور
نام:
ایمیل:
نظر شما:
سوال:
= ۱ بعلاوه ۳