استعدادت رو نشون بده، عمو ببینه!

استعدادت رو نشون بده، عمو ببینه! ال مور: با وجود این که روز جهانی «استعدادت را جشن بگیر» در ایران رسمیت ندارد، اما موضوعی است که اینروزها از مدرسه و کلاس های پرورش خلاقیت گرفته تا حتی در مهمانی های خانوادگی و جمع های دوستانه زیاد پیرامونش حرف می زنیم. نسل امروز حتی قبل از رفتن به مدرسه با واژه هایی مثل «استعدادیابی» مواجه می شود؛ واژه ای که برای خردسالان نسل های قبل نامانوس بود. اما این ترندِ تازه یک روی دیگر هم دارد که گاهی در جو عمومی ایجادشده دیده نمی شود؛ رویی که نشان از فشار، مقایسه و تبدیل استعداد به میدان مسابقه دارد.


به گزارش ال مور به نقل از ایسنا، بسیاری از ما هنوز تجربه دوران مدرسه خودرا فراموش نکرده ایم؛ زمانیکه استعداد بچه ها نه تنها تشویق نمی شد، بلکه گاهی نادیده گرفته می شد. اگر کسی خوب نقاشی می کشید یا ساز می زد، معمولا واکنش این بود که «باشه، ولی درستو بخون، هنر رو هم در کنارش ادامه بده». اگر بچه ای در کار فنی مهارت داشت، گاهی برخوردها در حد یک سرگرمی برای اوقات فراغت بود. توجه اصلی بطور معمول روی درسهای نظریه بود با این تصور که آینده سازند و تضمینی برای دکتر و مهندس شدن! موضوعی که به خودی خود بد نبود اما همین تمرکز سبب می شد ابعادِ دیگر توانایی کودک عملاً نادیده گرفته شود و استعدادش در بخش های غیردرسی مجال کمتری برای رشد پیدا کند. آن زمان استعداد یک موضوع حاشیه ای بود که جذابیت داشت اما در نهایت اینطور به نظر می رسید که فایده ای ندارد مگر آن که به کنکور ربط پیدا کند!
اینروزها اما فضا بطورکامل تغییر کرده است. برخی خانواده ها دیگر از زمانیکه فرزندشان بتواند بنشیند و یا راه برود، دنبال پیدا کردن یک خاصیت خاص در او هستند؛ موضوعی که از یک سو نشان دهنده افزایش آگاهی خانواده ها نسبت به امر مهم تربیت و پرورش اصولیِ فرزند است، اما از جانب دیگر روندی را نشان میدهد که گاهی از سر رقابت با سایر خردسالان فامیل شکل می گیرد؛ مسابقه این که چه کسی بااستعدادتر است.
شرکت در کلاس های مهارت آموزی، برنامه های شناسایی استعداد، تست های مختلف و... حالا به بخش جدایی ناپذیر زندگی برخی بچه ها تبدیل گشته است؛ همان کودکانی که در راه رفتن به یک رویداد آموزشی، کلاس موسیقی، یادگیری رباتیک و... رشد می کنند تا زمانی که بزرگ تر شدند، آسان تر تصمیم بگیرند می خواهند چه کاره شوند. این روند هرچند نشان دهنده افزایش آگاهی والدین است، اما نمی توان نادیده گرفت که نوعی چشم وهم چشمی هم در آن دیده می شود؛ این که هر بچه ای باید یک چیز خاص داشته باشد که در جمع های دوستانه و فامیلی ارائه کند.

ساخت صفحه ای برای ثبت استعداد حتی قبل از تولد


این فشار البته همیشه هم با نیت ایجاد رقابت نیست، خیلی از والدین می خواهند آینده بهتری برای بچه هایشان بسازند و طبیعی است که به دنبال کشف توانایی های واقعی آنها باشند. اما وقتی این روند با مقایسه دائمی همراه شود، نتیجه اش چیز دیگری است. گاهی استعداد تبدیل می شود به صورتی مسابقه خانوادگی؛ این که چه کسی زودتر می فهمد فرزندش چه مهارتی دارد یا چه کسی می تواند برای بچه اش رزومه بلندتری بسازد. رفتارهایی که به مدد شبکه های اجتماعی پررنگ تر هم شده است؛ جایی که یک کودک حتی پیش از به دنیا آمدن، صاحب یک صفحه اینستاگرامی می شود و بعد عکس ها و ویدئوهایی از او با شرح مهارت های مختلف منتشر می شود و خود این کار هم به ترند ایجادشده در زمینه استعدادیابی دامن می زند.

فهرست استعدادهایت را تیک بزن!


با این رفتار، خیلی از خردسالان حتی فرصت «تجربه کردن» پیدا نمی کنند و صرفاً الگویی را دنبال می کنند که پدر یا مادر فکر کرده برای او بهتر است. بچه ها به آزمون و خطا نیاز دارند، اما فشار اطراف مانع می شود. این رفتار شاید از نگرانی والدین یا امید به آینده بهتر سرچشمه بگیرد، اما سبب می شود استعداد از یک پروسه طبیعی و تدریجی به یک پروژه تبدیل گردد که هرچه سریع تر باید لیست وار مقابل موارد مختلفی از آنرا تیک زد تا به مورد بعدی رسید.

استعدادیابی های افراطی فرزندان نسلِ سوخته


نسل های قبل چنین تجربه ای نداشتند. آن زمان استعداد بطور معمول خودبه خود در بازی ها، کارهای دستی، فعالیتهای مدرسه یا حتی در بازیهای گروهی محله کشف می شد. کسی دنبال رزومه سازی از بدو تولد نبود و خانواده ها هم معمولا با تأکید ویژه بر این که «درس مهم تر است» تا حدی اجازه ظهور و بروز استعداد را می دادند. موضوعی که موجب شد خیلی از افراد تازه در بزرگسالی بفهمند در چه زمینه هایی توانایی داشته و چه فرصت هایی را از دست داده اند؛ نسلی که حالا در برخورد با فرزندان خود گاهی دنبال استعدادیابی افراطی می رود.
در عین حال، نمی توان همه چیز را به چشم وهم چشمی تقلیل داد. قسمتی از این توجه، نتیجه تغییرات اجتماعی و آموزشی است. آگاهی جمعی نسبت به اهمیت مهارت و یادگیری، افزایش پیدا کرده و خیلی از خانواده ها تلاش می کنند مسیرهای تازه ای برای رشد فرزندشان بسازند. اما سؤال اصلی این است که آیا در این روند، فضای کافی برای تجربه آزادانه وجود دارد یا نه؟ استعدادیابی زمانی مؤثر است که کودک حق داشته باشد مسیر اشتباه را هم امتحان کند. یعنی اگر بچه امروز شطرنج را دوست دارد و فردا دلش می خواهد عکاسی را تجربه کند، این تغییر باید پذیرفته شود و از آن بعنوان بی ثباتی در تصمیم یاد نشود.

دوگانگی های بزرگسالی


برای بزرگسالان و در محیط کاری هم خیلی از افراد مهارت های مختلفی از قبیل تولید محتوا، کار با نرم افزارهای تخصصی، پیگیری پروژه ها، ایده پردازی و... دارند که اتفاقا در دانشگاه هم به آنها پرداخته نشده است اما سازمان ها بطور معمول همان معیارهای قدیمی را مبنای استخدام قرار می دهند. این شکاف میان مهارت های واقعی و معیارهای رسمی و قدیمی، سبب می شود خیلی از افراد نتوانند استعدادشان را در زمان مناسب نشان دهند.
از طرفی، برخی هم در معرفی توانایی هایشان تردید دارند. ترس از اینکه مبادا برداشت دیگران این باشد که درحال خودستایی هستند، مانع از بیان صریح مهارت ها می شود. این حساسیت سبب شده خیلی از استعدادها به درستی شناخته نشوند؛ یعنی افراد توانایی دارند اما ترجیح می دهند در جلسات، گفت وگوهای کاری یا فضاهای حرفه ای کمتر درباره ی آن صحبت کنند. این در شرایطی است که گروهی هم هستند که به سوی اغراق و بزرگ نمایی در نشان دادن استعدادهای خود حرکت می کنند.

مسابقه «کی از تمامی بااستعدادتره» را کنار بگذاریم


در چنین فضایی روز جهانی «استعدادت را جشن بگیر» فرصتی است به جهت اینکه روند استعدادیابی از گذشته تا امروز را واکاوی نماییم. در گذشته نادیده گرفتن استعدادها قسمتی از الگوی تربیتی بود، اما امروز توجه بیش از اندازه و حتی استعدادیابیِ زوری قسمتی از الگوی فرهنگی شده است. هر دو الگو ایرادهای خودشان را دارند. نقطه تعادل جایی است که استعداد نادیده گرفته نشود اما با این وجود به مسابقه ای برای بهتر بودن هم تبدیل نشود؛ مسیری که در آن کودک فرصت اشتباه کردن داشته باشد، نوجوان بتواند چند مسیر را آزمایش کند و بزرگسال بتواند به سادگی توانایی هایش را معرفی نماید.
مهم ترین موضوع این است که استعداد فقط یک مهارت فردی نیست بلکه بازتابی از فرهنگ اجتماعی است. وقتی فرصت تجربه کردن را به افراد بدهیم، استعداد را طبیعی تر و سالم تر پرورش می دهیم اما اگر به مقایسه گرفتار شویم، استعداد را هم به عرصه رقابت و نمایش می رسانیم؛ رقابتی که معلوم نیست پایان آن جمعیتی از جوانان بااستعداد کشف شده است یا گروهی که کودکی نکرده، با انبوهی از آموزه ها از بازیگری تا نوازندگی و ضرب های ذهنی چندرقم در چندرقم به بزرگسالانی سرخورده تبدیل گشته اند.

به طور خلاصه، رشد می کنند تا وقتی که بزرگ تر شدند، آسان تر تصمیم بگیرند می خواهند چه کاره شوند. این رفتار شاید از نگرانی والدین یا امید به آینده بهتر سرچشمه بگیرد، اما سبب می شود استعداد از یک فرایند طبیعی و تدریجی به یک پروژه تبدیل گردد که هرچه سریع تر باید فهرست وار مقابل موارد مختلفی از آن را تیک زد تا به مورد بعدی رسید. این در حالی است که گروهی هم هستند که به سمت اغراق و بزرگ نمایی در نشان دادن استعدادهای خود حرکت می کنند.
1404/09/05
09:15:54
0.0 / 5
10
تگهای خبر: آموزش , آینده , تولید , جشن
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران عزیز ال مور در مورد این پست
نظر شما در مورد این مطلب ال مور
نام:
ایمیل:
نظر شما:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳

ال مور Almor

Almor
almor.ir - حقوق سایت ال مور محفوظ و متعلق به مالک ال مور است

ال مور

فشن و کالاهای لوکس - ال مور با برندهای معتبر همراه شما در دنیای لاکچری و فشن است